فرهنگ سیاسی عاشورا
فرهنگ سیاسی عاشورا
تحلیل و شناسایی آسیبهای این فرهنگ، در گرو شناخت چگونگی معماری و شناخت معماران این بنای عظیم است . از این رو نویسنده، به عنوان مقدمه، بخشی مختصر در باره معماری فرهنگ عاشورا ارائه کرده، آنگاه به بررسی بیشتر آسیبشناسی آن پرداختهاست .
این بخش مقاله، به این پرسش پاسخ میدهد که نخستین معماران فرهنگ عاشورا چه کسانی بودهاند؟ مراسم و آیین عزاداری توسط چه کسانی و از چه زمانی رایجشده است؟ در این بخش مقدماتی با ارائه کلیات و رؤوس مطالب، مشخص میگردد که معماری فرهنگ عاشورا مربوط به عصر اهل بیت (علیه السلام) است و آیین سوگواری عاشورا نیز برگرفته از آموزههای ایشان است . این بخش دو قسمت دارد:
الف) نقش اسیران کربلا در معماری فرهنگ عاشورا
ب) نقش امامان معصوم (علیه السلام) در معماری فرهنگ عاشورا .
بخش دوم مقاله که پیکره اصلی آن را تشکیل میدهد، به موضوع آسیبشناسی فرهنگ عاشورا و بررسی برخی نقطه ضعفها و پارهای آفتها میپردازد; ضمن آنکه به شیوه درمان نیز اشاره میکند، تا نقش سازنده و منزلت رفیع این فرهنگ در ساختار سیاسی اجتماعی جامعه مشخص گردد .
این بخش، خود از دو قسمت تشکیل میشود: بایستهها و نبایستههای فرهنگ عاشورا . در قسمت نخست، سه عنوان کلی مورد توجه است:
1 . ارتکاب گناه و تخلف از شرع
2 . سست کردن پایههای دین و مذهب
3 . تحریف لفظی و معنوی عاشورا .
طی این سه عنوان مشخص میشود که رعایت نکردن هر یک از اینها و انجام کارهایی که تحریف عاشورا استیا موجب تحریف عاشورا میگردد، خطر بزرگی است که موجب کم رنگ و یا بیاثر شدن این فرهنگ سازنده میشود .
در قسمت دوم نیز اهداف عاشورا، در سه بعد طبقه بندی میشود:
1 . احیای ارزشهای انسانی،
2 . احیای ارزشهای اسلامی (بطور عام)،
3 . احیای ارزشهای عرفانی .
عاشورا، این سه را، یکجا، به نحو بسیط و یگانه در خود داشت و عزاداران و سوگواران امامحسین (علیه السلام)، باید این اهداف را دقیقا بشناسند، و هر کجا کم توجهی و غفلتی مشاهده میشود، نسبتبه ترمیم آن حساس باشند .
به اعتقاد نویسنده توجه به این بایستهها، و پرهیز از آن نبایستهها، موجب میشود، فرهنگ عاشورا، این سرمایه بزرگ اسلامی، انسانی، در جایگاه واقعی اجتماعی خود قرار گیرد و تمامی ابعاد سیاستهای کلان اجتماعی را متاثر از خود گرداند .
مقدمه:
الف . نقش اسیران کربلا در معماری فرهنگ عاشورا
تاریخنگار شاخص حادثه عاشورا، ابومخنف، (1) به نقل از یکی از شاهدان واقعه نینوا، ابنقیس تمیمی حکایت کند: هر چیزی را فراموش کنم، سخن زینب (سلام الله علیها) دخت فاطمه (سلام الله علیها) را هنگام مرور بر جسم چاک چاک برادرش حسین (علیه السلام)، وقت رفتن به کوفه فراموش نمیکنم که میگفت:
«یا محمداه، یا محمداه، صلی علیک ملائکة السماء هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطع الاعضاء، یا محمداه و بناتک سبایا، و ذریتک مقتلة، تسفی علیها الصبا .»
زینب، با این سخنان دوست و دشمن را به گریستن واداشت . (2)
«ای جدم، ای رسول خدا، درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این پیکر قطعه قطعه و غلطیده در خون حسین توست . یا رسول الله، دخترانت اسیر و جگر گوشهگانت کشته و نسیم مشرق بر جسم چاک چاک آنان در بیابان میوزد .»
با این سخنان سراسر آه و سوز زینب سلام الله علیها که در آغاز سفر اسارت به کوفه و شام بیان شد، فصلی جدید از حادثه خونبار کربلا رقم خورد . اکنون عاشورا پایان یافته بود و وظیفه پیامآوران عاشورا، اسیران دشت کربلا، به ویژه زینب (سلام الله علیها) صیانت از آن بود . پیام شهیدان طف برای ابدیت تاریخ بشری باید حفظ میشد . عاشورا حادثهای ساده و گذرا نبود، عاشورا برای جاودانگی وحی و اسلام و حفاظت از پیام آسمانی پیامبر خاتم (ص) پدید آمده بود . «حسین منی و انا من حسین» و برای تحقق دقیق و کامل این رسالت عظیم چارهای جز تبدیل عاشورا به یک فرهنگ و مکتب نبود، فرهنگی که تا اعماق زندگی فردی و اجتماعی انسانها تا ابد نفوذ کند و مکتبی که درسهای دین خاتم را برای سعادتی جاودانه، به گوش تمامی انسانهای عاشق حق و شیفته انسانیت و عدالت و توحید و آزادگی برساند و بیاموزند که: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا .»
رسالتشاهدان مصیبت عظمای طف، از حضرت زینب و امام سجاد تا امامان معصوم دیگر علیهمالسلام آن بود که اولا عاشورا به فراموشی سپرده نشود، ثانیا از خطر تحریف مصون بماند و نگذارند دست تحریفگران بر دامان پاک آن رسد . در این صورت بود که میتوانستشعارها و اهداف عاشورا تا ابد چراغی فراروی خیل عظیم مشتاقان حق و عدالت قرار گیرد .
البته عظمت مصیبت و ژرفای رزیه کربلا، (مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام و فی جمیع السماوات و الارض) (4) به حدی بود که در اوان پیدایش آن، هر احساسی را جریحهدار میکرد و دوست و دشمن را به تفکر و اندیشه وا میداشت و از این رو از نخستین روزهای مصیبت کربلا، قیامهای مختلف شکل میگیرد و از همین جهت است که عدهای از بزرگان و خواص اسلامی و پارهای از صحابه پیامبر را وادار به روشنگری و عکسالعمل و دفاع از سیره و روش حسین بن علی (علیه السلام) و زنده نگه داشتن یاد و نام او میکند . مثلا در مجلس ابنزیاد، هنگامی که زیدبن ارقم، جسارت عبیدالله را بر لب و دندان راس بریده سیدالشهدا، مشاهده کرد، تاب نیاورده و شجاعانه به ابنزیاد عتاب میکند: امیر سرکش و مغرور کوفه،
«اعل هذا التقضیب عن هاتین الثنیتین، فوالذی لا اله غیره لقد رایتشفتی رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم علی هاتین الشفتین یقبلهما; (5) چوب دستیات را از این دندانها دور کن، قسم به پروردگاری که جز او خدایی نیست، با چشمان خود، لبان رسول الله (ص) را بر این لب دیدم که بر آنها بوسه میزد .»
زید بن ارقم این سخن را گفت و با گریه مجلس را ترک کرد و به آنان که بیرون مجلس، گرد آمده بودند اعلام کرد:
«انتم یا معشر العرب العبید بعد الیوم، قتلتم ابنفاطمة و امرتم ابنمرجانة فهو یقتل خیارکم و یستعبد شرارکم، فرضیتم بالذل، فبعدا لمن رضی بالذل; شما ای گروه عرب، پس از امروز بندگانی بیش نخواهید بود . فرزند فاطمه را کشتید و فرزند مرجانه را امیر خود ساختید تا خوبانتان را به قتل رساند و بدانتان را به بندگی کشاند و بدینسان به ذلت راضی شدید، وای بر آنان که تن به ذلت دهند .»
با این جملات، زیدبن ارقم با شیوایی و رسایی کامل به پیام عزتبخش و غرورآفرین عاشورا اشاره کرد .
نمونه دیگر در مسیر زنده نگه داشتن نام کربلا و اباعبدالله (علیه السلام)، زیارت اربعین جابربن عبدالله انصاری، صحابی بزرگوار پیامبر اکرم (ص) است . عطیة بن سعدبن جناده (م111ه ق) که همراه جابر بوده، گوید:
«جابر غسل کرد و خود را شبیه محرمان ساخت و به سعد خوشبو کرد و چون نابینا بود دستش را گرفته و به قبر مطهر رسانیدم، پس بیهوش شد، آب بر او پاشیدم، به حال آمد و با سوز دل سخنانی جگر سوز به آن حضرت عرض کرد و آنگاه بر شهدا سلام کرد و گفت: ما نیز در ثواب این فیض بزرگ و جهاد و شهادتی که نصیب شما گشت، شریک میباشیم . چرا که نیت من و اصحابم، همان نیتحسین (علیه السلام) و اصحاب اوست و از پیامبر اکرم (ص) شنیدم که: هر کس عمل قومی را دوست دارد، با ایشان در ثواب آن عمل شریک باشد .» (6)
اینها نمونههایی از تلاشهای مقدسی است که برای حفظ عاشورا و انتقال پیام آن به جامعه اسلامی آن روز صورت گرفت . ولی از آنجا که حوادث هر چه قدر بزرگ باشند، گذر زمان یا موجب فراموشی آنها میشود و یا لا اقل مانع انتقال اهداف و پیام واقعی آنها به نسلهای بعدی میگردد، برای صیانت از عاشورا و اهداف بلند آن، نقش اصلی و اساسی بر دوش خود اهل بیت (علیه السلام) بود . از میان اهل بیت (علیه السلام)، در مرحله نخست این نقش بر دوش حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام سجاد (علیه السلام) و دیگر اسیران کربلا، که خود شاهد آن صحنههای دلخراش بودند و با تمام وجود آن مصیبت عظمی را به جان خریده و تحمل کرده بودند، واگذار شده بود که با سخنان آتشین و غرورآفرین خود در ایام اسارت و استفاده از فرصتهای مهمی که در مجلس ابنزیاد و یزید و در کوفه و شام و پس از ایام اسارت به دست میآمد، مانع از فراموشی خاطره سیدالشهدا (علیه السلام) و اهداف او شوند . زینب (سلام الله علیها) که با آن همه داغ و مصیبت، در مجلس ابنزیاد با دنیایی از ابهت و بزرگی حاضر شد، سه بار، امیر مغرور کوفه خواستار معرفی او شد ولی پاسخی نشنید، سرانجام یکی از کنیزان، او را معرفی کرد، ابنزیاد رو کرد به زینب و گفت: «سپاس خدایی را که رسوایتان گردانید و شما را به قتل رسانید و دروغتان را آشکار گردانید .» این سخنان نه تنها حکایت از عمق کینه امویان با خاندان وحی داشت، که حقد آنان را نسبتبه پیام آسمانی و رهایی بخش آنان نیز آشکار میساخت . اما زینب در پاسخ فرمود:
«الحمدلله الذی اکرمنا بمحمد صلی الله علیه و اله و سلم و طهرنا تطهیرا، لا کما تقول انت، انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر; (7) سپاس پروردگاری را که با پیامبر خاتم (ص) اکراممان نمود و ما را پاکیزه و طاهر گردانید; آنچنان که تو میگویی نیست . همانا این فاسق است که رسوا میگردد و انسان فاجر است که دروغش آشکار میشود .»
این سخنان و گفت و گو و اتفاقات که خوشبختانه همگی در سینه تاریخ ثبت است، به خوبی نشان میدهد که چگونه با درایت و درک درستشرایط، خاندان امامحسین (علیه السلام) از زمینههای به دست آمده، بهره میجستند برای آنکه، پیام شهیدان کربلا را به جامعه غفلت زده و خواب آلود توسط بنیامیه برسانند و با عاشورا، یک فرهنگ پدید آورند; فرهنگی مبتنی بر آموزههای دقیق وحیانی که در عترت طاهره (علیه السلام) به ودیعت گذارده شده بود .
ب . نقش امامان معصوم (علیهم السلام) در معماری فرهنگ عاشورا
پس از شاهدان حاضر در صحنه کربلا، نوبتبه دیگرامامان معصوم (علیه السلام) میرسد تا این فرهنگ را عمق بخشند و بنیان آن را هر چقدر رفیعتر گردانند . در این ارتباط، به پارهای از مقولات و مفاهیم کلیدی میتوان اشاره داشت . و تفصیل آن را به مقالهای مستقل ارجاع میدهیم که در همین شماره ویژه نامه آمده است . (8)
1 . گریستن و گریانیدن
«یا ابنالشبیب ان کنتباکیا لشی فابک للحسین بن علی بن ابیطالب; (9)
اگر بر چیزی میگریی، بر حسین مویه کن .»
در همین باب علامه مجلسی (ره) در بحارالانوار، با نام «ثواب البکاء علی مصیبته و ... .» سی و هشت روایت در فضیلت گریه بر سیدالشهدا و سایر ائمه گزارش کرده است . (10)
2 . مرثیهسرایی
زید شحام گوید: با گروهی از کوفیان در حضور امام صادق (علیه السلام) بودیم که جعفر بن عفان وارد شد، امام، او را فرا خواند و نزد خویش جای داد، آنگاه به او فرمود: شنیدهام در رثای امامحسین (علیه السلام) مرثیهسرایی میکنی؟ گفت: آری . فرمود: بخوان . جعفر شروع به خواندن مرثیه خود کرد و امام و تمامی اطرافیان شروع بر گریستن کردند تا اینکه قطرات اشک بر سیما و محاسن حضرت نشست . آنگاه خطاب به جعفر فرمود: فرشتگان مقرب الهی، سروده تو را شنیدند و آنان نیز مویه کردند . و در پایان فرمود:
«ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنة وغفر له; (11) کسی که در رثای حسین شعری میگوید پس گریه نمیکند یا نمیگریاند مگر آنکه خداوند بهشت را برای او مقرر میکند و او را میبخشاید .»
3 . زیارت و یاد امام حسین (علیه السلام) در هر حال
محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده است:
«مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین (علیه السلام) فان اتیانه یزید فی الرزق و یمد فی العمر و یدفع مدافع السوء، و اتیانه مفترض علی کل مؤمن یقرله بالامامة من الله; (12) شیعیانمان را به زیارت مرقد حسین (علیه السلام) امر کنید، همانا آمدن به زیارت او، روزی را افزون، عمر را طولانی و روزنه بدیها را میبندد و آمدن به زیارت او بر هر مؤمنی که به امامت الهی او اقرار دارد، واجب است .»
استحباب زیارت امامحسین (علیه السلام) حتی از مکانهای دور برای زنان، تکرار این زیارت به قدر امکان، پیاده روی به سوی کربلا و زیارت امامحسین (علیه السلام)، زیارت به نیابت از دیگران، عناوینی است که در روایات مورد تاکید و اهتمام فراوان است . (13) حتی زیارت امامحسین (علیه السلام) در حال خوف مستحب است . (14) سلام گفتن بر آن امام شهید نزدیک و دور ندارد، از مکان دور نیز زیارت و سلام بر آن حضرت استحباب دارد . امام صادق (علیه السلام) به سدیر فرمود: بر بام خانهات رو، به جانب راست و چپ رو کن، سپس بر آسمان نظر افکن، آنگاه رو به جانب کربلا کن و بگو:
«السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته .
این کار تو ارزش یک حج و عمره دارد .» (15)
برای زنده نگاه داشتن یاد امامحسین (علیه السلام) از جمله مستحبات، ذکر نام ایشان و لعن بر قاتلان او پس از نوشیدن آب است، چنانکه امام صادق (علیه السلام) به داود رقی فرمود . (16)
4 . تربت و حائر حسینی (علیه السلام)
«حنکوا اولادکم بتربة الحسین (علیه السلام) فانها امان; (18) کام فرزندانتان را با تربتحسین (علیه السلام) بردارید، همانا، آن امان است .»
در وسایلالشیعه بابی مطرح است تحت عنوان: «باب استحباب استشفاء بتربة الحسین (علیه السلام) و التبرک بها و تقبیلها و تحنیک الاولاد و استحبابها عند الخوف و عند المرض .» (19)
بر اساس روایات و فتوای فقها، سجده بر تربت امامحسین (علیه السلام) افضل از سجده بر هر چیز دیگر است، چون حجابهای هفتگانه را میدرد . (20) مستحب است از تربتسیدالشهداء تسبیح تهیه شود و همواره همراه او باشد، هر چند با آن تسبیح نگوید، تسبیح محسوب میگردد . (21)
همراهی با تربتسیدالشهداء (علیه السلام) از لحظه میلاد و کام برداشتن شروع میگردد تا پایان حیات دنیوی و آغاز حیات اخروی تداوم مییابد . در وسایلالشیعه، شیخ حر عاملی، در ابواب تکفین، بابی گشوده استبا نام: «باب استحباب وضع التربة الحسینیة مع المیت فی الحنوط و الکفن و فی القبر» و در آن به نقل روایاتی در این زمینه، میپردازد . (22)
اهمیت تربت کربلا و حائر حسینی در آموزههای اهل بیت (علیه السلام) آنچنان است که فرمودهاند; مسافر بین قصر و تمام خواندن نماز در آن مکان مقدس مخیر است . (23) علاوه بر این دعا خواندن زیاد و طلب حاجت در نزد قبر آن حضرت از مستحبات است . ابنفهد حلی فرموده، روایت است که خداوند در مقابل شهادت امامحسین (علیه السلام) چهار خصلتبه او عطا فرموده است:
«جعل الشفا فی تربته و اجابة الدعاء تحت قبته و الائمة من ذریته و ان لا تعد ایام زائریه من اعمارهم; (24) شفای از بیماریها و معالجه دردها با تربتسیدالشهدا، مستجاب شدن دعا در زیر قبه حسینی، امامان معصوم ازذریه او بودن و محسوب نشدن ایام زیارت کربلا از عمر زائر .»
آنچه گذشت، گزارشی بسیار فشرده و مختصر از جایگاه سیدالشهدا، کربلا و عاشورا در معارف اسلامی و آموزههای اهل بیت (علیه السلام) بود، برای نشان دادن این حقیقت که; اگر چه عاشورا یک صبح تا شب بیشتر نبود و چند ساعتی به پایان رسید ولی تاسیس فرهنگ عاشورا و مکتب عزاداری دهها سال به طول انجامیده است، اگر یک امام معصوم به همراه اصحاب و یاران و خاندان خویش عاشورا آفرید، نه امام معصوم دیگر، در حراست و حفاظت از آن و رساندن پیام واقعی و اصیل آن به مسلمانان بلکه همه جهانیان در تمامی گستره تاریخ تا ظهور دولت عدل جهانی امام منتظر (عج) به تلاش همهجانبه برخاستند و با این تلاش سرمایهای جاویدان و گرانبها را برای حق جویان پدید آوردند .
آسیبشناسی فرهنگ سیاسی عاشورا
اولا، این مسئولیتسنگین بر دوش چه کسی نهاده شده است؟ چه فرد یا گروهی وظیفه حراست از عاشورا و آرمانهای بلند آن را دارد؟
ثانیا، حراست و پاسداری چگونه انجام میشود و شیوه آن چیست؟
در باره سؤال اول آنچه پیش از هر چیز به ذهن خطور میکند، آنکه، تنها عاشورا شناسانند که توانایی حراست از آن را دارند، آن کس که با عاشورا بیگانه است، اهداف و آرمانهای آن را نمیشناسد و یا به آن ایمان ندارد، چگونه میتواند پاسدار عاشورا باشد؟
کسانی که با شناختی عمیق و ایمانی محکم، دل در گرو عاشورا و عاشورائیان دارند و از صمیم جان با آهنگ «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما» (25) مترنمند، وظیفه حفاظت و پاسداری را بردوش دارند . پس این مسئولیتبزرگ بر دوش عموم شیعیان، به ویژه عالمان دینی سنگینی میکند که نخست عاشورا را هر چه بیشتر و عمیقتر بشناسند، آنگاه به پاسداری از آن همت گمارند . اما در باره پرسش دوم و چگونگی پاسداری از عاشورا، درجات و مراتب مختلفی را میتوان در نظر گرفت; در درجه اول نکوداشت نام عاشورا و بزرگداشتشهیدان نینوا، وظیفهای مهم و سنگین است . این مسئولیتی است که در توان توده مردم میباشد . اقامه مراسم عزا و برپایی خیمههای عزاداری سالار شهیدان به راه انداختن دستهجات و هیئات و غیره، میتواند شکلهای مختلفی از این مهم باشد و هر کدام به نوبه خود لازم و ضروری است و نشانهای از تقوا و تعظیم شعائر الهی و عبادتی بزرگ است که از افضل قربات الیالله شمرده میشود:«و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» (حج/32) .
در طول تاریخ این مجالس و محافل حسینی دشمنان فراوانی داشته است، یکی از آخرین آنها، تلاشهای شیطانی رضاخان پهلوی در برچیدن مراسم عاشورا و محرم و جلوگیری از مجالس روضهخوانی و تشکیل هیئات بود که در این تلاش ناکام ماند و طولی نکشید که در سراسر ایران اسلامی، حتی در مناطق سنینشین، مراسم سوگواری خامس آل عبا (علیه السلام) به شکلی با شکوهتر و گستردهتر، اقامه شد، بنابراین تضعیف مراسم سوگواری و عزاداری حسینی (علیه السلام) به هیچ وجه جایز نیست .
البته اکنون دشمن به خوبی واقف است که فرهنگ عاشورا سدی محکم و بنیادین در مسیر مطامع نامشروع وی است . و مانع از پایمال کردن منافع مادی و سرزمین و اقلیمی و فرهنگ و تفکر مسلمانان میشود، بسیاری از حرکتهای ضد استکباری و استبدادی که در میان ملتهای مختلف به ویژه، ایران و لبنان و فلسطین رخ نموده، دقیقا متاثر از عاشورا و آرمانهای کربلاست و چنانکه در پارهای از کنفرانسها نیز رسما اعلام شده، دشمن در فکر شکستن این بنیان مستحکم است اما از آنجا که فرهنگ عزاداری و بزرگداشت عاشورا، در اعماق جان آحاد مردم رسوخ کرده است و دشمن امید چندانی در خاموش کردن این چراغ ندارد، راهکار اصلی و راهبرد اساسی او ضربه به اهداف اصلی فرهنگ عاشورا است، اینجاست که بحثحراست و آسیبشناسی دقیق فرهنگ عاشورا و شناخت عمیق بایدها و نبایدهای مراسم نکوداشت کربلائیان ضرورتی مضاعف مییابد و البته مرحله دوم مسئولیتحفاظت و حراست از فرهنگ عاشورا، که پاسداری از اهداف و آرمانهای آن است و تودههای مردم، به ویژه جوانان را با محتوای واقعی مصیبت نینوا آشنا میکند، بر دوش عالمان و فرهیختگان و پرچمداران فرهنگ اصیل جامعه است . آناناند که باید آسیبها را بشناسند و جامعه را در جریان آنها قرار دهند و به شناخت و ایمان آنها از اهداف عاشورا و عوامل پیدایش مصیبت عظمای کربلا عمق بخشند . این وظیفه مهم عالمان دین است که با بدعتها و انحرافات جاهلان و کوتهفکران و تحریفات مغرضان و دشمنان به مبارزه برخیزند و درخت تناور فرهنگ عاشورا را از بیم آسیبها و آفتها مصونیتبخشند:
«اذا اظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنة الله; (26) آنگاه که بدعتها در امت من بروز کرد، بر عالم است که علم خویش را آشکار کند . و گرنه لعنتخدا بر اوست .»
به فرموده امام صادق (علیه السلام) «عالمان وارثان انبیاء هستند» پس وظیفه پاسداری از آموزههای اهل بیت (علیه السلام) به ویژه کربلا و عاشورا بر دوش آنان است:
«فان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولا ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تاویل الجاهلین; (27) برای ما اهل بیت در میان هر نسلی، عادلانی است که تحریف افراطیان و دروغ مبطلان و تاویل جاهلان را از او دور میسازند .»
در میان عالمان بزرگ، همواره چهرههایی عالیقدر بودهاند که به این مهم همت گماشتهاند و نگذاشتهاند، پیرایهها آسیبی جدی بر فرهنگ عاشورا وارد کند . در همین دهههای اخیر شخصیتهای فرزانهای همچون حاجی نوری، حاج شیخ عباس قمی، آیةالله بروجردی، امام خمینی، شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب را میبینیم که پرچم پاسداری از فرهنگ عاشورا، را برافراشتهاند و مسیر حرکت تکاملی عاشورائیان را هموار ساخته و عالمانه و دلسوزانه، با هشدارهای بهموقع خود، به آسیبشناسی فرهنگ عاشورا پرداختهاند و از سر سوز با گوشزد کردن پارهای از کاستیها و انحرافات در مسیر عزاداری خامس آل عبا (علیه السلام) به آفتزدایی و اصلاح این شجره طیبه همت گماشتهاند .
با الهام از آنچه آن عزیزان فرهیخته، در گفتار و نوشتار خود، یادآور شدهاند، میتوان بحثحفاظت و حراست و آسیبشناسی فرهنگ عاشورا را در دو بخش «بایدها» و «نبایدها» ی مراسم سوگواری سالار شهیدان تنظیم کرد .
بخش اول: « نبایستههای» فرهنگ عاشورا
آنچه در پی میآید، گزارشی مختصر از اهم این مرزها است .
1 . ارتکاب گناه و تخلف از شرع
بر اساس مبانی دینی، هدف توجیهگر وسیله نیست و تنها با استفاده از روشها و ابزارهای مجاز و مشروع است که اقامه مجالس و مراسم عزاداری عبادت شمرده میشود و این محافل را به اهداف والای نهضت کربلا نزدیک میکند . «انما یتقبل الله من المتقین .» (مائده/27) آن هنگام که فرزندان آدم قربانی کردند و قربانی یکی پذیرفته و از آن دیگری مردود شد هابیل، در پاسخ قابیل که او را به کشتن تهدید کرده بود، اعلام کرد: همانا «الله» از تقواپیشگان و پرهیزکاران میپذیرد . این سخنی است که در همهجا، ساری و جاری است، از جمله در مراسم حسینی و همچنانکه به بازرگان گفته میشود: «الفقه ثم المتجر» باید تمامی دستاندرکاران مجالس عزاداری خامس آل عبا و حسینیهها و هیآت، وظیفه خود بدانند که احکام فقهی و شرعی مربوط به این مجالس را فرا گیرند و دنبال کنند، تا مراسم آنها، دارای آثار ارزشمند معنوی باشد و بوی و عطر سیاستحسینی بگیرد . چگونه میتوان در رثای سیدالشهداء و مصائب جانسوز او، در ماتم نشست ولی مراسم او را با ارتکاب گناه سر پا نگه داشت . در حالی که خود آن حضرت، هدف از قیام خود را با فرزدق اینگونه در میان میگذارد:
«یا فرزدق، ان هؤلاء قوم لزموا طاعة الشیطان و ترکوا طاعة الرحمان، و اظهروا الفساد فی الارض و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استاثروا فی اموال الفقراء و المساکین و انا اولی من قام بنصرة دین الله و اعزاز شرعه و الجهاد فی سبیل الله تکون کلمة الله هی العلیا; (31) امویان پیروی شیطان را برگزیده و طاعت رحمان را رها کردند . در زمین به رواج فساد پرداخته، حدود را باطل و شراب مینوشند و اموال فقرا و مساکین را به یغما میبرند و من از هر کس دیگر سزاوار ترم که به یاری دین و عزتبخشی شرع و جهاد در راه خدا قیام کنم تا «کلمة الله» سرفراز و برافراشته شود .»
وقتی روح قیام حسینی، مبارزه با طاعتشیطان و فساد و گناه و چپاول دارائی مستمندان است، چگونه میتواند مجالس نکوداشت آن قیام، همراه با پیروی شیطان و تخلف از مقررات شرع و دین باشد; حال اگر مجالس سالار شهیدان با اموال نامشروع بر پا شود، و هزینههای آن از طریق ربا، اجحاف به مردم، غصب اموال دیگران، رشوه، کمکاری، تضییع حقوق، نپرداختن خمس و زکات و حقوق شرعیه، تامین گردد، اگر از طریق یغما بردن اموال عمومی و چپاول بیتالمال، خیمه حسینی برافراشته گردد، آیا میتواند وسیله تقرب الی الله باشد؟
اگر مرثیهخوانان، از غنا و شیوههای لهوی در مراسم عزاداری بهره جویند و به اسم سبک جدید و نوآوری، به سراغ سبکهای نا مشروع بروند، چگونه میتواند طاعت محسوب شود؟ در حالی که به گفته شیخ انصاری (ره) ادله مشروعیت استحباب مرثیهسرایی و گریاندن، نمیتواند مجوز ارتکاب غنا و لهو باشد و در برابر محرمات قرار گیرد . ادله مستحبات چیزی را مستحب میشمرد که از راه مباح و مشروع تحقق یابد و فی نفسه، محرم نباشد اما هرگاه پای گناه و خلاف شرع به میان آمد، استحباب آن کار نیز نفی خواهد شد . (32)
طبق این معیار است که بر اساس مبانی فقهی، اگر صدای بلندگوی مجالس، مزاحمتبرای دیگران فراهم آورد، اگر عزاداری به گونهای باشد که ضرر جسمی قابل ملاحظهای برای فرد داشته باشد و اگر گویندگان و سخنرانان و مرثیهسرایان و خوانندگان، به جعل اکاذیب بپردازند و بدون نقل از منابع معتبر تاریخی و مقتل قابل قبول، به قصهپردازی مشغول شوند و به هدف جلب مستمع و راضی نگه داشتن مخاطب و پر کردن مجلس، و کسب درآمد و شهرت به هر شیوه و روش و سخنی متشبثشوند، در این قبیل موارد چگونه میتوان مشروعیت این اعمال را امضا کرد، تا چه رسد به پذیرش استحباب و مقرب بودن آنها؟
آیا وظیفه و تکلیف شرعی گروههای گرداننده و برپاکننده محافل حسینی آن نیست که به متون معتبر و مستندهای صحیح مراجعه کنند، سطح معلومات و اطلاعات خود از مقاتل را بالا ببرند و با تحقیق و تتبع، به این حرفه مقدس و ارزشمند که پاداشی جز بهشت ندارد، مشغول شوند و آن را وسیله کسب مال و آبرو قرار ندهند؟ آیا این وظیفه مدیران فرهنگی جامعه و سیاست گذاران کلان در این بخش نیست که با توجه به بعد تاثیرگذاری و اهمیتی که مجالس سوگواری دارد، در جهتساماندهی ناهنجاریهایی که ذکر شد یا وجود دارد، اقداماتی انجام دهند؟ به نظر میرسد: همچنانکه در سایر رشتههای هنری و فرهنگی، دستاندرکاران و تولید کنندگان این آثار آموزش کافی میبینند، میتوان مراکزی آموزشی فراهم آورد تا افراد دستاندرکار همچون شاعران و مداحان و نویسندگان و روضهخوانان و ... به طور تخصصی اطلاعات لازم در این بخش را فرا گیرند و با استفاده از آموزش زبان عربی و تاریخ صدر اسلام و حادثه کربلا و مقتلهای مختلف و همچنین احکام فقهی مرتبط با عزاداری و احادیث و روایات این باب و مطالب هنری و اخلاقی لازم برای این رشتهها، به هر چه بهتر و با شکوهتر برگزار شدن مجالس عزاداری خامس آل عبا (علیه السلام) طبق شرع کمک کنند . خود، عاشورا را بشناسند تا بتوانند به دیگران آن را بهتر معرفی کنند .
حاج میرزا حسین نوری (ره) (م1320ه ق) بیش از یک قرن پیش با دلی سوخته وارد عرصه این جهاد بزرگ علمی شد و به مبارزه با نقل اکاذیب و مطالب بیپایه و اساس و غلوآلود پرداخت و بیاعتباری کتبی همچون اسرار الشهادة و مفتاح الجنان را به اثبات رسانید و وظیفه روضهخوانان را این دانست که نه تنها مستند نقل خود را بگویند بلکه نباید به مجرد دیدن خبری و حکایتی در یک کتاب به آن قناعت کنند . (33) او با بیان پارهای از نمونههای دروغ از مصیبتها و قصهها نوشت:
«الحق جای گریستن است اما نه بر این مصیبتبیاصل، بلکه در گفتن چنین دروغ واضح و افترا بر امام (علیه السلام) در بالای منبر و نهی نکردن آنان که متمکنند از نهی کردن .» (34)
حاج نوری از کذب خبرهای مبالغهآمیزی همچون ششصدهزار سوار و پانصد هزار پیاده اعلام کردن لشگر دشمن و تعداد مقتولین به دستسیدالشهدا (علیه السلام) را سیصد هزار و به دست ابیالفضل (علیه السلام) را بیست و پنج هزار شمردن و روز عاشورا را هفتاد ساعت دانستن، پرده برداشت و به روضهخوانانی که بنای درستکاری دارند، توصیه کرد: از اساتید اهل فن جویا شوند و به اغوای شیطان، رسم تازه گویی نگذارند و از هر کتابی هر چند جنگ المزخرفات، نقل نکنند . (35)
2 . سست کردن پایههای اجتماعی مذهب و دین
اگر مصلحانی چون حاجی نوری، یکصد سال پیش به موضوع وهن مذهب توجه کردند و همگان به ویژه عالمان را به مبارزه با برخی پدیدههای عزاداری که موجب وهن مذهب میشود، دعوت نمودند، در زمان حاضر که سطح علمی و آگاهی افکار عمومی مردم، به ویژه جوانان و دانشجویان، ارتقاء یافته است و درا ین عصر، که عصر ارتباطات نام گرفته و فنآوری اطلاعات بشر را قادر کرده، در زمانی بسیار اندک با استفاده از شیوههای نوین رسانهای و نرمافزاری هر پیامی را به دورترین نقاط زمین بفرستد، در چنین زمانی، هرگاه مطلبی بیپایه گفته یا نوشته شود، یا رفتاری ناصحیح و نامعقول از گروهی سر زند یا شعار و رثایی غلوآلود و شرکآمیز سرداده و خوانده شود، فورا این قبیل شعار، گفتار، نوشتار و رفتار به سراسر عالم مخابره میشود و زمینه را برای دشمنانی که مترصد ضربه زدن و ایراد اتهام بر مذهب اهل بیت (علیه السلام) و مسلمانان میباشند، فراهم میآورد و در نتیجه خسارات جبران ناپذیری را بر جای خواهد گذاشت که با اساس پیام عاشورا ناسازگار است .
به ویژه در حال حاضر که در پی وقوع انقلاب اسلامی، فرهنگ عاشورا، توان نیرومند خویش را در صحنه بینالمللی در مبارزه با قدرتهای شیطانی و افشای چهره واقعی استکبار جهانی به اثبات رسانیده است و آنان که منافع خود را با پیام حسین (علیه السلام) در خطر میبینند، آمادهاند با هر بهانهای سیل خروشان امواج تبلیغی خود را گسیل دارند و افکار عمومی جهانیان، به ویژه جوانان آرمانگرای مسلمان و حقطلب را که اکنون در بسیاری از مناطق حساس همچون لبنان و فلسطین به سوی اهداف حسین (علیه السلام) جلب شده است، منحرف کنند و آنان را از دنبال کردن سیره و روش حسین (علیه السلام) مایوس گردانند . بر اساس همین هوشمندی و زمانشناسی است که فقیهان بزرگی همچون امام خمینی (ره) عزاداری موهن مذهب را ناروا دانسته و تحریم کردند . معمار جمهوری اسلامی با آنکه معتقد بودند عاشورا با همان سنتهای سابق باقی باشد و دستهجات سینه زنی و نوحه خوانی به همان قوت خودش باشد و سینه زنی و نوحه خوانیها را رمز پیروزی ملت میشمرد و هشدار میداد که قلمفرساها، با اسامی مختلف، شما را از این مسیر منحرف نکنند . با این همه نسبتبه جهات غیر شرعی عزاداری حساس بود و میفرمود:«ما و هیچیک از دینداران نمیگوئیم که با این اسم هر کس، هر کاری میکند خوبست .» (39)
در همین ارتباط، از کارهای ناروایی که بسیاری از اوقات وهن مذهب را نیز در پی دارد و پرهیز از آن ضروری است . رقابتهای ناسالمی است که گاهی میان دستهجات عزاداری و هیئتهای مذهبی بروز میکند و موجب دودستگی و پراکندگی میگردد، چشم و هم چشمی در محافل سوگواری و عاشورائیان سم مهلک و کشندهای است که اهداف عزاداری را زیر سؤال میبرد و جوانان عاشق ابیعبدالله (علیه السلام) را دلسرد میکند . میرزای نائینی (ره) فقیه بزرگ عصر مشروطیت، در پاسخ استفتائی که از اهالی بصره و اطراف آن در باره به راه انداختن دستهجات و مواکب عزاداری به ایشان رسیده بود، مینویسد:
«بیرون آمدن دستهها در کوچه و خیابانها، از آشکارترین مصادیق عزاداری و رسانیدن پیام حسینی به دور و نزدیک است و اشکالی ندارد .»
ولی در ادامه تاکید میکند:
«لکن اللازم تنزیه هذا الشعار العظیم عما لایلیق بعبادة مثله من غناء او استعمال الات اللهو و التدافع فی التقدم و التاخر بین اهل محلتین و نحو ذلک و لو اتفق شیء من ذلک فذلک الحرام الواقع فی البین هو المحرم و لا تسری حرمته الی مواکب العزاء; (40) لیکن لازم است، این شعار بزرگ از هر کار ناپسند که شایسته برای چنین عبادتی نیست، پاک باشد . از خوانندگی حرام و به کارگیری ابزار لهو و رقابت دستهجات در جلو و عقب افتادن از یکدیگر و نزاع بین دو محله و مانند آن باید پرهیز شود، اگر این قبیل اتفاقات و کارهای ناپسندی رخ دهد، حرام است، هر چند حرام بودن آن به حرکت دسته برای عزاداری سرایت نمیکند .»
این پاسخ که در 5 ربیع الاول 1345ه ق تحریر شده، توسط ده نفر از فقهاء بزرگ همچون حضرات آیات حکیم، خویی و کاشف الغطاء نیز مورد تایید قرار گرفته است .
3 . تحریف لفظی و معنوی عاشورا
شخصیت فرهیخته و زمانشناسی که با دقتبر روی واژه «تحریف» بر این آسیب انگشت نهاد و ابعاد آن را تشخیص داد و معرفی کرد، شهید آیتالله مطهری (ره) است . از نگاه وی که به پیشتازی حاجی نوری در این موضوع تاکید دارد، اگر کاری کنند که یک جمله یا نامه یا شعر مثلا، آن مقصودی را که باید بفهماند، نفهماند و مقصود دیگری را بفهماند، این تحریف است .
البته تحریف همچنانکه در یک سخن عادی ممکن است رخ دهد، میتواند در یک موضوع بزرگ اجتماعی رخنه کند، تحریف هر چند، نباید بشود و محکوم است ولی اگر در سخن عادی باشد، خطرناک نیست، چون به حیات و سعادت اجتماع ضربه نمیزند و در مسیر اجتماعی انحراف ایجاد نمیکند . ولی اگر یک موضوع اجتماعی بزرگ تحریف شود، مثلا تحریف کردن شخصیتها، آنان که قولشان، عمل و خلقشان برای مردم نمونه و حجت است، خیلی خطرناک است . حادثه کربلا، حادثهای بزرگ است که در تربیت و خلق و خوی ما اثر جدی دارد . حادثهای که میلیونها نفر و قهرا میلیونها ساعتبرای آن صرف میشود و مبالغ هنگفتی هزینه مادی آن میگردد، تحریف در چنین حادثهای ضررهای جبرانناپذیر دارد .
در باره عوامل تحریف، استاد مطهری (ره) از دو عامل: اغراض دشمنان و تمایل بشر به اسطوره سازی به عنوان عوامل عمومی تحریف تاریخ که اختصاص به حادثه عاشورا ندارد، یاد میکند، پس از آن عامل سومی به عنوان عامل خاص که تنها مربوط به حادثه کربلاستیاد میکند، عاملی که موجب گشت استفاده از هر وسیله و ابزار هر چند نامقدس تجویز شود . برای رسیدن به هدفی مقدس عدهای گفتند: گریستن بر امامحسین (علیه السلام) هدفی مقدس و منزه است و برای رسیدن و انجام دادن آن، هر کاری مجاز و رواست، در نتیجه افرادی در این قضیه دستبه جعل و تحریف زدند . (41)
سرفصل مهم دیگر در سخن شهید مطهری (ره) در ارتباط با تحریف عاشورا، بحث انواع تحریف است . او تحریف را به دو گونه لفظی و معنوی تقسیم میکند . تحریف لفظی، عوض کردن ظاهر یک چیز است، تصرف در ظاهر گفتار و سخن دیگران و کم و زیاد کردن آن، تحریف لفظی است . تمامی قصهها و حکایات بیپایه و اساس که در باره حادثه کربلا گفته شده و در نقلهای تاریخی غیر معتبر انعکاس یافته و در کتاب لؤلؤ و مرجان حاج میرزا حسین نوری (ره) به آن اشاره شده، از مصادیق تحریف لفظی عاشورا شمرده میشود . اما تحریف معنوی که صد بار خطرناکتر از تحریف لفظی است آن است که مثلا یک جمله، بدون کم و زیاد کردن الفاظ آن، به گونهای تفسیر و توجیه شود که درستبر خلاف و ضد معنای واقعی آن باشد . نمونه این تحریف را نسبتبه روایت پیامبر اسلام (ص) «یا عمار تقتلک الفئة الباغیة; ای عمار گروهی باغی و سرکش تو را میکشند» ، شاهدیم . در جنگ صفین وقتی عمار به دست لشگر معاویه به قتل رسید، یکمرتبه فریاد از همه جا بلند شد که معاویه و یارانش باطل و سرکشاند، چون قاتل عمار میباشند . اینجا بود که معاویه دستبه تحریف معنوی روایت زد و اعلام کرد: ما کشنده عمار نیستیم، عمار را علی (علیه السلام) کشت که او را به صفین آورد و موجب کشتنش را فراهم کرد . تحریف معنوی یک حادثه تاریخی به این است که علل و انگیزهها یا اهداف آن به گونهای بیان و تفسیر شود که بر خلاف اصل آن باشد .
تحریفهای معنوی حادثه عاشورا
الف . عاشورا، کفاره گناهان مردم
خطر این تحریف آن است که نه تنها قیام حسینی، کالبدی میشود، بیروح و بیخاصیت، بلکه وسیله و ابزاری میگردد، در دست کسانی که صددرصد در برابر اهداف حسینی قرار گرفتهاند . این تحریف هدف امام حسین را دقیقا وارونه و بر عکس میکند . اگر هدف از حماسه کربلا، اطاعتالله و عصیان شیطان و اقامه ارزشهای دینی بود، در این تفسیر، کاملا، این اهداف منسوخ میشود وجای آن را صرف گریستن و اقامه محافل عزاداری، بدون ذکر معارف دینی و احکام شرعی، میگیرد . در این تحریف، عاشورا، میتواند ابزاری گردد در دستان افرادی که از نظر شخصیت و چهره واقعی، تفاوتی با امویان و قتله امامحسین (علیه السلام) ندارند، کسانی که اگر در محرم 61هجری بودند، چه بسا در لشگر عمر سعد قرار میگرفتند .
در برابر این تحریف وظیفه عالمان آگاه و متعهد آن است که با مستند سازی دقیق و استفاده از کلمات امامحسین (علیه السلام) و اهل بیت (علیه السلام) و سیره و رفتار ایشان و اصحاب و یارانشان، بیاساسی این تحریف برداشتگونه را برای عموم مردم آشکار گردانند .
ب . عاشورا، تکلیف خصوصی امامحسین (علیه السلام)
این برداشتبه ظاهر علمی و مستند، تحریفی ماهرانه است که به قول شهید مطهری (ره)، حادثه کربلا را از نظر اثر مفید داشتن عقیم میکند . وقتی گفته شد دستور خصوصی، این حادثه از مکتب بودن و قابل پیروی بودن، بیرون رانده شده و نشان داده شده در برابر ظلم و ستم و فساد و تباهی، اسلام دستور عمومی ندارد، تنها تکلیف خصوصی امامحسین (علیه السلام) بوده است که در برابر این ناهنجاریها بایستد و جان فدا کند . (45) خطر این تحریف خطرناک آن است که قیام حسین (علیه السلام) را از اسوه بودن میاندازد و نیروی حرکت و الگوی قیام را از ملل عالم که میخواهند از یوغ استبداد و ظلم و استکبار و جهالت رهایی یابند و به حق و عدالت و پاکی روی آورند، میگیرد .
منقولات تاریخی و روایات مستند این برداشت، که فرمان پیامبر (ص) را به امامحسین (علیه السلام) منعکس میکند و از مطلع بودن اولیای بزرگ الهی از جریان کربلا خبر میدهد منافات با این حقیقت ندارد که سیدالشهدا (علیه السلام) به عنوان امام معصوم; که سیره و روش او سنت است و حجت و قابل تمسک، پیروان و عاشقان او نیز، همچون خود او موظفند در برابر بیعدالتی و اسلام زدایی امویان هر زمان، بایستند و از حریم دین الهی و حقوق انسانی دفاع کنند . امامخمینی (ره) در همین زمینه میفرماید:
«حضرت سیدالشهدا، سلام الله علیه، به همه آموخت که در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد .»
و میفرماید:
«عمل امامحسین، سلام الله علیه، دستور استبرای همه، «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا .» (46)
ج . عاشورا و تحریفهای نو
«کذلک یضرب الله الحق و الباطل، فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض ...» (رعد/17). .
اما رفتن و اضمحلال مصداقی از مصادیق تحریف، بدان معنا نیست که خطر تحریف به کلی از میان رفته باشد، بلکه عمر گونهای از تحریف به سر میآید و گونهای دیگر که چه بسا پیچیدهتر است، قارچگونه سر از زمین بر میآورد و مانع نورافشانی حقیقتیک واقعه یا مکتب میشود .
با این مقدمه، در بررسی تحریفهای معنوی عاشورا، باید اذعان کرد، دو تحریف پیشگفته، تحریفهایی بود که در دهههای گذشته و پیش از انقلاب اسلامی، جولانگاه زیادی داشتند و با طلوع خورشید انقلاب و روشنگری حقایق توسط رهبر کبیر انقلاب و فرزانگانی چون شهید مطهری، تا حدودی، زوایای پنهان آن تحریف و آسیبها پدیدار گشت، هر چند خطر آنها را نمیتوان صددرصد منتفی شمرد و امکان بروز آنها با شیوهها و قرائتهایی نوین وجود دارد . ولی در این سالهای اخیر، در گوشه و کنار، از گفتار و نوشتار پارهای محافل و نشریات، زمزمههایی به گوش میرسد که از تکوین نطفههایی نو از تحریفات جدید خبر میدهد . امروزه با ادبیاتی متفاوت و گویشهایی نوین، مطالبی پیرامون فرهنگ عاشورا بیان میشود که میتواند نشانگر برخی بیماریها باشد . پیش از این در مقاله «پیوند دین و سیاست در گفتمان عاشورا» ، گوشههایی از این آسیبها که در قالب برداشت جدید از فرهنگ عاشورا و تغییر برداشتسیاسی از آن، ارائه میشد، بررسی شد . (47) در اینجا به طور فشرده و گذرا، به نشانههایی دیگر که عمدتا بر محور تضعیف پایگاه اجتماعی فرهنگ عاشورا و ابعاد سازنده آن متمرکز است و در مقام تقدسزدایی از عاشورا و خشونتزا معرفی کردن فرهنگ آن میباشد، میتوان اشاره نمود و تجزیه و تحلیل عمیق آن را به فرصتی دیگر واگذار کرد .
اینکه اخیرا برخی افراد، عزاداری امامحسین (علیه السلام) را ادامه آیین سوگ سیاوش بر اساس اساطیر ایران باستان میشمرند که مردم تا پیش از دوره صفویه برای نه گفتن به حکومت، به آن میپرداختند و با از بین رفتن آیین سیاوش و جایگزینی عزاداری امامحسین (علیه السلام) این آیینها در خدمتحکومت قرار گرفت، اینکه میان امامحسین (علیه السلام) با تراژدیهای افسانهای همچون آنتیگونه، تامس موروجان پروکتور مقایسه میشود و با این مقایسه، تراژیک بودن عاشورا القاء میگردد، اینکه میگویند: «امروزه دیگر از دشمنان و کشندگان امامحسین (علیه السلام) خبری نیست و هنوز هم از داستان حسین استفاده کردن و عنصر انتقام، عنصر کینهتوزی و عنصر خشونت و خونریزی را زنده نگه داشتن و از طریق تحریک عواطف، دشمنان موهوم و غیر موهوم تراشیدن و این حادثه را خرج آن امور کردن، شایسته نیست .» اینکه القاء میشود «پیامبر (ص) در بدر و حنین شمشیر زد و کربلا پیامدهای همان جنگها بود و خشونت فرزند خشونت است و درختخشونت میوههایی جز خشونتبه بار نمیآورد» اینکه; فرهنگ شهادت خشونت آفرین شمرده میشود، اینکه پیشنهاد تغییر زیارتنامه امامحسین (علیه السلام) و جایگزینی «آزادی» به جای «اشهد انک قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر» داده میشود، اینکه، برای قرنها بزرگداشت قیام عاشورا، حاصلی جز تاثر و حزن ارزیابی نمیشود، و مواردی از این قبیل، نشانههایی از این واقعیت است که جامعیت و تقدس فرهنگ عاشورا، در قالب مطالبی به ظاهر زیبا و فریبا، با آسیبهایی جدید و پیچیده مواجه است و مواجهه و دفع این آسیبها، نیازمند تبیین مکتب عاشورا با ژرفاندیشی و نکتهسنجی همهجانبه است .
نتیجه القائاتی نظیر القائات بالا، بیخاصیت کردن فرهنگ عاشورا و ربودن این مکتب سازنده از دست ملتهای ستمدیده است . آیا به راستی عاشورا جنبههای اساطیری و افسانهای دارد که با اسطوره افسانه سیاوش و غیره مقایسه شود؟ در حالی که از شگفتیهای حماسه کربلا آن است که تمامی خصوصیات و ویژگیهای آن حادثه، با ذکر جزئیترین مسائل، در سینه تاریخ مضبوط است و متون تاریخی و روایی مستند، به طور دقیق، این واقعیت را گزارش میکنند، البته ممکن است در برخی نوشتهجات غیر معتبر مطالبی مبالغهآمیز و اغراقی مطرح شده باشد که جنبه اسطورهای داشته باشد ولی این دلیل نمیشود که این سند مقدس و این حادثه مستند معتبر را اسطوره بخوانیم یا با افسانهها مقایسه کنیم . به قول شهید مطهری، ما وظیفه داریم آن را از چنگ افسانه سازها بیرون آوریم . (48) نه اینکه به این تحریف دامن بزنیم .
آیین عزاداری سید مظلومان (علیه السلام) چنانچه در صفحات پیشین گذشت، چه ربطی به آیین سوگ سیاوش دارد؟ در حالی که این آیین از زمان ائمه اطهار (علیهم السلام) و از همان روز عاشورا، معماری شد، برای آنکه عاشورا، به عنوان یک مکتب زنده بماند و خون ثارالله در کالبد جوامع به جریان افتد و به آنها حیات طیبه و زندگی شرافتمندانه هدیه کند . عاشورا ، توسط ولی مطلق الهی و عبد صالح و انسان کامل و معصومی چون سیدالشهداء (علیه السلام) و نه یک موجود اساطیری آفریده شد، برای آنکه شاخص حرکت تعالی بشر باشد و با انگشت اشارهاش، سمت و سوی زندگی را نشان دهد . عاشورا، دو چهره دارد، همچنانکه در آن رحمت، رافت و عشق به همه خوبیها و زیباییها موج میزند، چهره دیگر آن زشتی و شیطنت و فساد و تباهی است و انسان عاشورایی همچنانکه درود و سلام و عاطفه خود را نثار چهره رافت و رحمت آن میکند، نمیتواند از لعن و نفرین نسبتبه قاتلان و کشندگان امامحسین (علیه السلام) که چهره دیگر کربلا را ترسیم کردند غافل باشد . شیعه تولی و تبری را یک جا دارد و از هیچیک از این دو، به بهانه دیگری غافل نمیشود . امروزه هر چند کشندگان امامحسین (علیه السلام) جز نام ننگ، چیزی برای خود باقی نگذاشتهاند، ولی نمیتوان منکر ادامه حیات اندیشه و خط و فکر امویان بود و تا زمانی که این فکر و اندیشه زنده است، ذکر و یاد سیدالشهدا (علیه السلام) و لعن و نفرین بر قاتلان او تداوم مییابد، از این رو است که در دعای ندبه میخوانیم: «این الطالب بدم المقتول بکربلا» .
اسلام، هم جاذبه، هم دافعه دارد، نمیتوان با نام مبارزه با خشونت و رواج تساهل و تسامح و آموزههای پلورالیستی، منکر حق و باطل شد و این دو صف را از یکدیگر متمایز نساخت . اسلام بدون برائت از کفر و الحاد و نفاق و لعن و نفرین بر شیطان و طاغوت و ظالم و مستکبر، اسلام نیست . تولی و تبری و خودی و غیر خودی از مباحث عمیق قرآنی است:
«لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا اباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم ... اولئک حزبالله; (مجادله/22) نمییابی مؤمنان به خدا و قیامت را که دوستان کسانی باشند که مخالفتبا خدا و رسول او میکنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان آنان باشند . اینها حزب خدایند .»
از این رو است که بر طبق روایات اهل بیت (علیه السلام) همچنانکه سلام بر امام حسین (علیه السلام) عبادت است و فضیلت فراوانی دارد، لعن و نفرین بر قاتلان او نیز عبادت است و ثواب زیادی دارد .
امام رضا (علیه السلام) به ریان بن شبیب فرمود:
«یابن شبیب ان سرک ان تسکن الغرف المبنیة فی الجنة مع النبی و اله فالعن قتلة الحسین (علیه السلام) ; (49) ای فرزند شبیب، اگر خشنود میشوی که در غرفههای بهشتی، در جوار پیامبر و آل او سکنی گزینی، قاتلان امام حسین (علیه السلام) را نفرین کن .»
لذا کمتر زیارتی از زیارات امامحسین (علیه السلام) را میتوان سراغ گرفت که در کنار سلام بر او و یارانش، لعن بر قاتلان آنها ذکر نشده باشد، با وجود آنکه این زیارات از امامان معصوم (علیه السلام) و اهل بیت (علیه السلام) و در متون معتبر نقل شده و بسیاری از آنها از جهتسند نیز به هیچ وجه قابل خدشه نمیباشد .
بخش دوم: بایستههای فرهنگ عاشورا
علل و انگیزههای حماسه کربلا را میتوان در سه محور عمده طبقه بندی کرد:
1 . احیای ارزشهای انسانی و اخلاقی
2 . احیای ارزشهای دینی و اسلامی
3 . احیای ارزشهای عرفانی و معنوی .
بررسی و تحلیل فشرده این سه محور را پی میگیریم تا میزان انطباق آنچه در مراسم عزاداری اکنون هستبا آنچه باید باشد مشخص گردد .
1 . احیای ارزشهای انسانی - اخلاقی
به گواهی مستندات تاریخی و روایی، از جمله علل و انگیزههای شکلگیری نهضت عاشورا، احیای همین ارزشها بود و از این رو، هر انسان منصفی، هر چند غیر شیعه و غیر مسلمان، در برابر عظمتحماسه خونین طف سر تعظیم فرود میآورد و بر آفرینندگان آن آفرین میگوید . در عاشورا، ارزشهای انسانی موج میزند و هر قطعهای از آن، گواه عظمت روحی و شخصیت عظیم پدید آورندگان آن است . عاشورا ملاک و معیار انسانیت را آشکار میکند و مرز میان آدمیت و سبعیت را توضیح میدهد .
«یا شیعة آل ابوسفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم; (50) ای پیروان آل ابوسفیان، اگر دین ندارید و از قیامت هراسی به دل راه نمیدهید، در دنیای خود آزاده باشید .»
شعار سیدالشهدا (علیه السلام) در روز عاشورا این است:
«الموت اولی من رکوب العار و العار اولی من دخول النار; (51)
مرگ سزاوارتر از پذیرش ننگ است و ننگ سزاوارتر از ورود در آتش .»
امام حسین (علیه السلام) در آن لحظات حساس و جانسوز، خطاب به لشکر دشمن میفرماید:
«الا و ان الدعی ابنالدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة .» (52)
اینها شعارهای بزرگی است که تا ابدیت میتواند، شعار و پرچم حرکت هر جامعهای باشد .
در سخن دیگر امام فرمود:
«موت فی عز خیر من حیاة فی ذل .» (53)
و با این وسیله عزت و ذلت، را ملاک انتخاب حیات و موت اعلام کرد . امامحسین (علیه السلام) در بیان شرایط
حاکمیتسیاسی و رهبری جامعه، «القائم بالقسط» قیام به قسط و عدالتخواهی را مطرح کرد . (54) لذا در زیارت اول ماه رجب، در برابر مضجع شریف، آن بزرگوار که قرار میگیری، گواهی میدهی:
«اشهد انک قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما; (55) شهادت میدهم که تو به دادگری و عدالت فرماندادی و دعوت کردی .»
این است که میتوان گفت: اساس عاشورا بر عدالت و حریت و احیای شخصیت انسانی استوار است و فرهنگ عاشورا، برای پاسداری و انتقال این پیام به نسلهای آتی است . به گفته شهید مطهری (ره):
«کلید شخصیت امامحسین (علیه السلام) حماسه، شور، عظمت، صلابت و ایستادگی است .» (56)
این رمز شخصیتباید در شعارهای عزاداری متبلور باشد، تا در درون جامعه، احساس شخصیت و بزرگواری تزریق گردد . امروزه با توجه به بحران رسانهای و جنگ نرمافزاری، یکی از مهمترین چالشهای اجتماعی را مساله هویت تشکیل میدهد و حل آن در گرو احیای واقعی شعارهای عاشورا است . هیئتهای عزاداری، در کنار مرثیه و احساس حزن و اندوه، باید بزرگی شخصیت امامحسین (علیه السلام) را به یاد آورند و با آموختن این درس از عاشورا، احساس شخصیت و خودباوری را در خود روز افزون گردانند . بزرگترین سرمایه یک جامعه آن است که در خود، احساس شخصیت و منش کند . نسبتبه اجتماعهای دیگر، حس استغنا و بینیازی داشته باشد . اگر ملتی همه چیز داشته باشد ولی شخصیتخود را ببازد، هیچ نخواهد داشت و خواه ناخواه در ملتهای دیگر جذب خواهد شد . این خودباختگی است که به قول مرحوم مطهری در جامعه ما وجود دارد . عیب بزرگ جامعه ایرانی آن است که به حماسهها، و ارکان شخصیتخود پایبند نیستیم و با یک حرف پوچ زود آن را از دست میدهیم و در مقابل عادات، رسوم، فرهنگ، لباس، زبان و خط دیگران تسلیم میشویم . فرهنگ عاشورا، باید هویتبخش جامعه باشد، رثاء و مرثیه باید به شکلی باشد که حس قهرمانی را در جوانان این مرز و بوم احیا کند . (57) در این صورت است که جامعه میتواند به راحتی بحران هویت را پشتسر گذارد .
2 . احیای ارزشهای دینی - اسلامی
هدف قیام و دعوت امامحسین (علیه السلام) بازگشتبه اسلام زمان امیرمؤمنان (علیه السلام) و احیای سیره و روش حکومت پیامبر اکرم (ص) بود:
«و انا ادعوکم الی کتاب الله و سنة نبیه (ص) فان السنة قد امیتت و ان البدعة قد احییت» . (59)
عدالتطلبی و آزادیخواهی آن حضرت نیز که در بخش پیش با عنوان احیای ارزشهای انسانی - اخلاقی از آن یاد شد، در پرتو احیای ارزشهای دینی و اسلامی متجلی میشود، در واقع ارزشهای انسانی و اخلاقی، در دامن آموزههای دینی و معارف کتاب و احکام سنت است که به شکل صحیح و مطلوب در مسیر سعادت انسانی رشد میکنند و بارور میشوند . این کتاب و سنت است که محدوده و مصداقهای قسط و عدل و آزادی و حریت را تعیین میکنند و عدالت و حریت واقعی را آموزش میدهند . لذا در سخنان حضرت اباعبدالله (علیه السلام)، ارزشهای انسانی در کنار آموزههای دین مطرح میشود . در نامهای به برادر خود محمد حنفیه تاکید دارد:
«من از روی تکبر و خودخواهی و برای افساد و ستم خروج نکردم; قیام من برای امر به معروف و نهی از منکر است، من به عنوان یک مصلح در امت جدم قیام کردم، قصدم آن است که سیره رسول خدا (ص) و علی مرتضی (علیه السلام) را احیاء کنم .» (60)
امام (علیه السلام) بر این باور بود:
«در شرایطی که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل رویگردان نیست، مؤمن باید لقاء پروردگارش را بر چنین زندگیای ترجیح دهد .» (61)
و در روز عاشورا عملا این باید و ضرورت را به همگان نشان داد . از این رو، در زیارت مخصوص اربعین، گفته میشود:
«فاعذر فی الدعاء و منح النصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة; (62) پروردگارا گواهی میدهم; (اباعبدالله (علیه السلام)) در دعوت خویش جایی برای عذر و بهانه باقی نگذاشت . و از خیرخواهی دریغ نکرد . جان خود را در راه تو هدیه کرد تا آنکه بندگانت از نادانی و سرگردانی گمراهی رهایی یابند .»
فرهنگ عاشورا و زنده نگاه داشتن مکتب خونین حسین (علیه السلام) برای احیای همین اهداف است . در زیارت و سوگواری، در مرثیه و روضه، عاشقان سیدالشهداء (علیه السلام) باید با این آرمانهای بلند آشنا بشوند و هر ساله تجدید بیعت کنند . سر آنکه این اهداف در زیارتنامههای آن حضرت که از زبان اولیای معصوم الهی (علیه السلام) نقل گردیده است، تکرار میشود، یادآوری و تاکید پیروان بر این خط سیر و این شاخصها است . در زیارتنامهای که جابر جعفی، از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند، چنین نقل شده است:
«اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت الملحدین و عبدت الله حتی اتیک الیقین .» (63)
جملاتی با مضامین بالا که همگی تاکید بر جنبههای احیای احکام و فرایض اسلامی در سایه قیام حسین (علیه
السلام) دارند، در بسیاری از زیارتنامههای مستند و معتبر، وجود دارد و نشانگر اهمیت توجه به این ابعاد در قیام کربلا است . حال اگر قرائت کننده زیارت، تنها الفاظ را زمزمه کند ولی از این مفاهیم عاری باشد، همچون کالبد بیروحی میشود که نمیتوان از او حرکت و تلاشی را انتظار داشت، هر رفتار و کاری که به نام سیدالشهداء (علیه السلام) زینت مییابد و در مسیر گرامی داشت عزیزان خونین کربلاست، باید، در کنار گریه و مرثیه و روضه، این اهداف حسین (علیه السلام) را آموزش دهد، مردم به خصوص جوانان را با آموزههای کتاب و سنت آشنا کند . مجالس مذهبی سوگواری باید دانشگاهی باشد که پیام وحی را به شکلی بلیغ و رسا در اختیار عموم قرار دهد . چگونه میتوان جامعهای را که بیگانه با مفاهیم دینی است، و فرایض دین همچون نماز، زکات، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، حجاب، حیا و پاکدامنی، انفاق و دستگیری از فقراء در آن کم رنگ است، جامعهای پیرو امامحسین (علیه السلام) نامید؟ در حالی که حسین بن علی (علیه السلام) برای اقامه این فرائض و عینیت اجتماعی آنها، جان خود را تقدیم کرد و با اهداء خون خود و عزیزانش و اسارت اهل بیتش و گرفتار شدن به اعظم مصیبات، نشان داد که آنچه از جان شخصیتی معصوم و ولیالله، مهمتر است، اساس اسلام و ارکان آن است . محافل سوگ و انس شیعیان نیز در مسیر این اهداف باید قرار گیرد تا تمامی عزاداران بر این نکته واقف شوند که عزاداری و گریه و اشک جنبه مقدمیت دارد و سر پلی استبرای تحقق عملی اسلام در ارکان نظام اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و در نظام شخصی و خانوادگی تمامی مردم، این فلسفه اساسی نهضت عاشورا است . جامعه تبعیضآلود، جامعه فاسد، جامعهای که در آن مردم به دو گروه فقیر و غنی تقسیم میشوند و حق فقیران به آنان داده نمیشود، آیا میتواند خود را حسینی بنامد؟ در حالی که شعیب بن عبدالرحمان گوید:
«روز عاشورا بر پشتحسین بن علی (علیه السلام) اثری مشاهده شد، از زینالعابدین (علیه السلام) پرسیدند: «این نشانه چیست؟» ، امام (علیه السلام) فرمود: «هذا ماکان ینتقل الجراب علی ظهره الی منازل الارامل و الیتامی و المساکین; (64) این اثر انبانهایی است که بر پشتحمل میکرد و به خانههای زنان بیشوهر و یتیمان و مسکینان میرسانید .»
3 . احیای ارزشهای معنوی - عرفانی
ابتهال، دعا، تلاوت قرآن، نماز و شب زندهداری است .
عصر عاشورا، آن هنگام که لشکر عمر سعد به سمتخیام حسین (علیه السلام) حملهور شد، سیدالشهدا (علیه السلام) برادر خود عباس بن علی (علیه السلام) را فرستاد تا به عمر سعد پیغام دهد، امشب را به ما مهلت دهید و جنگ را به فردا موکول کنید، باشد یک شبی دیگر را برای پروردگار خویش نماز گذاریم و دعا و استغفار کنیم . تنها خدا میداند که من چقدر عاشق خواندن نماز برای او، و تلاوت کتاب او، و زیادی دعا و استغفار میباشم . (65)
خطبه آن حضرت نیز در شب عاشورا، در میان تعدادی اندک از یاران و هزاران نفر دشمن، مملو از گوهرهای معنوی و دلربا است: «اثنی علی الله احسن الثناء و احمده علی السراء و الضراء» . (66)
تا پایان نماز اول وقت آن حضرت در ظهر عاشورا (67) و بالاخره دعای او در لحظههای آخر جان دادن:
«اللهم متعال المکان، عظیم الجبروت، شدید المحال، غنی عن الخلائق، عریض الکبریاء،» تا آخر که فرمود: «صبرا علی قضائک یا رب لا اله سواک یا غیاث المستغیثین .» (68)
که تابلویی عظیم از بزرگی روح و معرفت را به تصویر میکشد، زیباییهای جلوهگر شده در صحنه خونین کربلا است . عاشورائیان ما، باید عاشورا، را اینچنین بشناسند و تلاش کنند، در حد توان، هر چند اندک، به این اهداف خود را نزدیک کنند . و در این میان، آنچه مهم است هدفگیری نظام سیاسی جامعه است .
خلاصه سخن آن است که اگر نظام سیاسی جامعه، پیام خود را از عاشورا میگیرد و اگر مدیریتسیاسی، برگرفته از اهداف حسینی است، نمیتواند، نسبتبه اهداف بالا، بیتوجه باشد . امامحسین (علیه السلام) اگر موفق به تشکیل دولت میشد، قطعا احیای ارزشهای انسانی و اسلامی و معنوی را به عنوان سه برنامه راهبردی و هدفمند تدریجی خود بر میگزید و هر حکومت که با شعارهای عاشورایی به قدرت میرسد، وظیفهاش دنبال کردن همان اهداف است .
پي نوشت :
1) ابومخنف، لوط بن یحیی (م 157) قدیمیترین مورخ کربلاست . طبری و شیخ مفید در ارشاد و ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین، آنچه از حادثه کربلا نقل کردهاند، تقریبا برگرفته از ابومخنف است . برای آگاهی بیشتر ر . ک: رسول جعفریان، تاملی در نهضت عاشورا، ص 15 - 20، انصاریان، قم، 1381 .
2) تاریخ طبری، ج 5، ص 456، دارالتراث، بیروت .
3) دوازده بند، محتشم کاشانی، بند نهم .
4) زیارت عاشورا مفاتیح الجنان .
5) تاریخ طبری، ج5، ص456 .
6) حاجی نوری طبرسی، لؤلؤ و مرجان، ص 149 - 148، دارالکتاب اسلامیه، 1375 ه ق
7) تاریخ طبری، ج5، ص 457 .
8) نک: مقاله «بعد سیاسی و احیای عاشورا از منظر فقه» .
9) بحارالانوار، ج 44، ص 286، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ه ق .
10) همان، ص 296 - 278 .
11) همان ص 282 - 283 .
12) وسایلالشیعه، ج 14، باب 37، ح8، ص 413 . مؤسسه ال البیت (علیه السلام)، 1414 ه ق .
13) همان، ص 435 - 483 .
14) همان، ص 456 - 458 .
15) همان، ص 493 - 494 .
16) ابنقولویه، کامل الزیات، باب ثواب من شرب الماء، ذکر الحسین و لعن قاتله، ص 212 .
17) سید کاظم یزدی، عروة الوثقی، ج 1، مساله 25، فی احکام النجاسات .
18) وسایلالشیعه، ج14، ص 524 .
19) همان، باب 70، ص 521 .
20) ر . ک: امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، فی مکان المصلی و مسجده، مساله 10 .
21) وسایلالشیعه، ج 5، ابواب مایسجد علیه، باب 16، باب استحباب السجود علی تربة الحسین (علیه السلام) ص 365 - 367 .
22) همان، ج3، ص 29 - 30 .
23) ر . ک: امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، القول فی احکام المسافر، مساله 8 .
24) وسایلالشیعه، ج 14، ص 537 - 539 .
25) شیخ عباسی قمی، مقاتیح الجنان، زیارت ششم از زیارات مطلقه امام حسین (علیه السلام)
26) اصول کافی، ج1، ص 54، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1362 ه ش .
27) همان، ص 32 .
28) شیخ عباسی قمی، منتهیالامال، ج1، ص 543، انتشارات ایران، امام خمینی .
29) استفتائات، ج2، ص28، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1372ه ش .
30) لؤلؤ و مرجان، ص176 .
31) موسوعة کلمات الامام حسین، ص336; تذکرة الخواص، ص217 .
32) ر . ک: المکاسب، ج 1، ص 308 - 309، کنگره برگذاشتشیخ انصاری، 1415 ه ق .
33) ر . ک: لولو و مرجان، ص 98 - 136 - 156 - 160 - 162 .
34) همان، ص 170 .
35) ر . ک: همان، ص 162 - 184 - 185 .
36) ر . ک: امام خمینی، استفتائات، جلد، ص27 - 28 .
37) نک به حاجی نوری لؤلؤ و مرجان، ص185 و 190 .
38) ر . ک: سی نکته هزار ساله، ص117، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، 1375ه ش .
39) ر . ک: امام خمینی، قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی، تبیان، دفتر سوم، ص88 - 89 و 92 - 93 .
40) نک به: سید حسین میرجهانی، البکاء للحسین (علیه السلام)، ص488 - 494 .
41) ر . ک: حماسه حسینی، ص66 - 92، مجموعه آثار، ج7، صدرا، 1377ه ش .
42) نک به: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص288 - 296 . باب ثواب البکاء علی مصیبته .
43) ر . ک: شهید مطهری، حماسه حسینی، ص108 - 109 .
44) ر . ک: موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص325 و 329 .
45) نک به: حماسه حسینی، مجموعه آثار، ج17، ص109 - 110 .
46) نک به: قیام عاشورا، در کلام و پیام امام خمینی، ص55 و 58 .
47) نک به: مجله حکومت اسلامی، شماره 25 (دفتر اول ویژه نامه) .
48) حماسه حسینی، مجموعه آثار، ج17، ص88 .
49) علامه مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص299 .
50) موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص504 .
51) همان، ص499، بحارالانوار، ج44، ص193 .
52) همان، ص423، شهید مطهری، حماسه حسینی، ص186 .
53) همان، ص499 .
54) شهید مطهری، حماسه حسینی، 157 .
55) مفاتیح الجنان .
56) حماسه حسینی، ص53 .
57) نک به: همان، ص54 - 60 .
58) موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص283 .
59) همان، ص315 - 316 .
60) موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص291 .
61) بحارالانوار، ج44، ص381 .
62) مفاتیح الجنان .
63) همان .
64) بحارالانوار، ج44، ص190 - 191 .
65) همان، ص391 - 392 .
66) همان، ص392 .
67) ونک به: موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص444 - 445 .
68) همان، ص509 - 510 .
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}